امید و دلتنگی
یاد من باشد فردا دم صبح ، به نسیم از سر صدق سلامی بدهم و به انگشت نخی خواهم بست تا فراموش نگردد فردا ... زندگی شیرین است ، زندگی باید کرد گرچه دیر است ولی کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم شاید به سلامت ز سفر برگردد بذر امید بکارم در دل ، لحظه را در یابم ... من به بازار محبت بروم فردا صبح مهربانی خودم، عرضه کنم ... یک بغل عشق از آنجا بخرم ... ! عشق مامانی خوبی گلم دلم برات تنگ شده قده تموم اسمون خدا دلم میخواد پیشم باشی بازم باید صبر کنم هنوز انتظارمون تموم نشده عشق مامانی این گل و واسه خود خود خودت گذاشتم گل من گل برای گل عشق مامانی . ...
نویسنده :
مامان نی نی
14:16